Draw به فارسی
Draw به فارسی - Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: • she drew him toward her and kissed him. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. 3 to pull something to make it move: Web check 'draw' translations into persian. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده Web ترجمه draw in به فارسی. 3 to pull something to make it move: But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. Web ترجمه draw out به فارسی. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. But then, you know, eventually you have to turn all. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. (به سوی خود یا در جهت معینی. Web ترجمه draw out به فارسی. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo. He has drawn a car. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: He always feels confident about his capacity of drawing. Web verb (draws, drawing,. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. I drew my chair up closer to the fire. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا میگوید دونالد. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. He has drawn a car. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. He at last succeeded in drawing out the biscuit; Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را. 1 to make a picture with a pen or a pencil: Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station |. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. 3 to pull something to make it move: Use “drawing” in a sentence. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: 3 to pull something to make it move: Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: He at last succeeded in drawing out the biscuit; Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. Web verb. Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. His serious figure drawings are often layered in elements of humor. Pronunciation the word draw sounds like more. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. He drew a knife from his pocket. (به سوی خود یا در جهت معینی. Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. خدمات google واژهها، عبارتها، و صفحههای وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیشاز ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه میکند. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: She drew a picture of a horse. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند.ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
اعداد فارسی و انگلیسی
ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی
حروف الفبای فارسی مجله نورگرام
حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی
Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi
آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم
Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده
Web ترجمه Draw In به فارسی.
فعل Draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را بهسمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن.
Web چگونه Draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ :
Related Post: